۱۳۹۳ آبان ۲۲, پنجشنبه

کلامی برای خودم..

شبی نه چندان دور..
همانان که مرگ فرا میخواندت بخویش..
خواهید دید چراغ کوچک سبزم خاموش است..
سحرگاهی در میدان شهر مردی بردار میشود و تو نظاره گر خواهی بود..
برایتان چه فرقی خواهد کرد..!! یک چراغ بیش یا کم؟!
و فردا تیتر روزنامه ها فریاد میزند!! دشمن خدا واسلام بر دار شد..!!
و تو با خودت خواهی گفت: شاید که سلطان دیگر آزاد شد..
__________________________
این متن رو برای خودم گفتم.. ساعت 12:57
1393/08/22
در این هنگامه خاموش از امید..
در این کویر بی مهری و حسرت..
در این اتحاد شغال و کفتار و قار قار کلاغان  وقیح..
راه آزادی فقط از حلقه ی داری میگذردو بس..
بوسه ایی بر درگاه آزادی.. بوسه ایی بر طناب دار خواهد بود..
شعرم سیاه و تلخ مخوان ای دوست.. راه آزادی  شیرین است..
کینگ استینگ
22/08/1393
09:42

۱۳۹۳ مهر ۲۷, یکشنبه

اشکالات علمی قرآن

خرافات عاشورا

باز هم محرم آمد با داستان ها و افسانه های جالب و مضحکش. بدون مقدمه می روم سر اصل مطلب.
در این پست می خواهم به بیان چند نمونه از افسانه های معروف و البته مضحک روز عاشورا بپردازم.

نخست در مورد بی آبی ، وضعیت بیابانی و عطش حسین و یارانش:

همانطور که میدانید جنگی که در روز عاشورا رخ داده در نزدیکی رود فرات بوده. در هیچ کجای کره زمین نمی توانید سرزمینی در کنار یک رود را بیابید که صحرا و بیابان بی آب و علف باشد، مگر رودی که از میان کوهستان می گذرد. همه در درازای تحصیلمان خوانده ایم که در کنار رودخانه ها جلگه و زمین های حاصل خیز به وجود می آید. واقعیت این است که اطراف فرات را نیز مانند سایر رودخانه ها، جلگه ها و زمین های حاصل خیز تشکیل میدهد و کربلا نیز سرزمینی سرسبز است.
به عکس زیر که نقشه پوشش طبیعی عراق است توجه کنید:
منطقه کربلا را بنگرید، اینجا همان صحرای جهنمی کربلا است؟
از آن گذشته در چنین مناطقی به دلیل نزدیکی به رودخانه بستر زیرین زمین را سفره های پهناور آبی تشکیل می دهد و دست رسی به آب آسان تر از آن چیزیست که به ذهن می رسید. تنها با کندن 4 یا 5 متر از زمین می توان به آب رسید. در منطقه اهواز یکی از مشکلات ساخت و ساز همین سفره های زیرزمینی است که کاملا زیر شهر با فرا گرفته اند. 72 نفر نتوانسته اند یک گودال 4 متری حفر کنند؟
از طرفی بر طبق گفتار شیعیان این رویداد در تابستان و هوای گرم و جهنمی رخ داده ولی با مراجعه به این سایت و وارد کردن تاریخ 10 ام محرم سال 61 هجری قمری در قسمت Islamic Calendar در می یابید که عاشورا در روز چهارشنیه 21 مهر ماه بوده است.البته 21 مهر نیز هوای کربلا آنچنان خنک نیست ولی آن تابستان جهنمی هم که شیعیان میگویند نیست. اکنون می گویند شرایط آب و هوایی 1400 سال پیش با امروز فرق دارد. نخست اینکه در یک پریود 1400 ساله آن تغییر آب و هوایی که در ذهن مسلمانان است نمی تواند رخ دهد و دوم اینکه اگر هم تغییری باشد مطمئنا هوا خنک تر نشده بلکه دما بالاتر هم رفته است. یعنی 1400 سال پیش نسبت به امروز خنک تر بوده.
اما یک نکته ی جالب دیگر
در داستان هایی که از واقعه ی عاشورا گفته شده اشاره ای به گرسنگی نگردیده ، یعنی کاروان حسین مشکل گرسنگی نداشته است. مسلما کاروان برای سیر کردن خود علف نمی خورده. پس این کاروان نیز مانند سایر کاروان ها حیوانات اهلی به همراه خود داشته که با مشکل گرسنگی مواجه نشود، مثلا گوسفند یا بز، برای رفع تشنگی نیز میتوانستند از شیر همین حیوانات اهلی استفاده کنند. در ضمن شتر نیز همراه آنها بوده ، عرب ها که به خوردن شیر شتر علاقه ی بسیار دارند ، میتوانستند از شیر شتر ها نیز استفاده کنند.
باز هم نکته ای دیگر، سه نقل قول در مورد مقبره حسین:
هارون الرشيد را در حالى پشت سر گذاشتم كه قبر حسين عليه السلام را خراب كرده و دستور داده بود كه درخت سدری را كه آنجا بود به عنوان نشانه قبر براى زوار، و سايه‏بانى براى آنان قطع كنند. (تاریخ‏الشیعه،محمد حسین المظفری، ص 89، بحار الانوار،ج 45،ص 398)
قبر شريف آن حضرت مورد تعرض‏و دشمنى متوكل عباسى قرار گرفت.او به توسط گروهى از لشكريانش قبر را احاطه كرد تا زائران به آن دستريس نداشته باشند و به تخريب قبر و كشت و كار در زمين آنجا دستور داد..  (اعیان الشیعه،ج 1،ص 628،تراث کربلا،ص 34;بحارالانوار،ج 45،ص 397)
سال 236 متوكل دستور داد كه قبر حسين بن على و خانه‏هاى‏اطراف آن و ساختمانهاى مجاور را ويران كردند و امر كرد كه جاى قبر را شخم زدند و بذر افشاندند و آب بستند و از آمدن مردم به آنجا جلوگيرى كردند. (همان)
از این دست نقل قول ها بسیار است که تنها به سه مورد اشاره کردم. در بیابان بی آب علف و صحرای جهنمی کشت و کار کرده اند و بذر افشانده اند؟
پس با این همه موارد چگونه حسین و کاروانش از تشنگی و گرمای هوا رنج دیده اند؟ آیا مذهب عقلی را که فکر که می کند نمی رباید؟

دوم هرمله و گردن علی اصغر:

این داستان علی اصغر هم از آن افسانه های جالب عاشوراست که تنها ذهن گنگ و مسخ شده یک مسلمان می تواند باورش کند.
داستان از این قرار است:
حسین به علت عطش فراوان که در پست قبلی اشاره کردم عطشی در کار نبوده ، فرزند شیرخوارش را در بغل گرفته و جلوی سپاه میرود و میگوید دست کم به این طفل آب بدهید.از آن طرف (سپاه یزید) شخصی به نام حرمله که گویا تیرانداز قابلی بوده تیری را به قصد گلوی نوزاد رها کرده و او را می کشد، یا شهید می کند یا هر چه شما بگویید. در ظاهر تراژدی واقعا دردناکیست ولی با کمی تامل مطالبی دال بر خرافی و غیر واقعی بودن این داستان می ابیم.
نخست آنکه نوزاد شیرخوار و چندین ماهه اصلا گردنی به آن صورت که ما تصور می کنیم ندارد.اگر دقت کنید سر نوزاد به بدنش چسبیده است،دلیلش هم آن است که هنوز استخوان و عضلات گردن چنان رشد نکرده اند که وزن سر را تحمل کنند. به عکس زیر توجه کنید تا بهتر متوجه شوید:
پس تیر حرمله به کجا خورده است؟
تنها در یک صورت می توان گردن نوزاد را تا حدودی دید، در صورتی که سر کودک به پشت برگشته و به سمت زمین آویزان شود. هیچ دیوانه ای چنین کاری با بچه اش نمی کند زیرا مطمئنا در این حالت نخاع کودک صدمه خواهد دید.
دوم آنکه فاصله دو سپاه در هنگام نبر معمولا 200 یا 300 متر بوده است. اگر قهرمان تیراندازی المپیک با آن کمان های مجهز و مدرن را نیز بیاوریم نمیتواند از آن فاصله گردن کودک که هیچ حتی پدر کودک را نشانه بگیرد و به هدف بزند.شاید با دراگانوف نیز چنین کاری دشوار باشد چه رسد به تیر و کمان.
سوم آنکه برای چه حرمله نوزاد را نشانه گرفته؟ در تمام جنگ ها مهمترین شخص فرمانده سپاه است. حرمله باید حسین را می زده نه نوزاد را. کدام عقل سالمی چنین چیزی را می پذیرد؟ حرمله فرمانده سپاه را ول کرده و نوزاد را از پای درآورده؟ اگر به قول مسلمانان واقعا هوا جهنمی بوده مگر این حرمله مازوخیسم داشته که در آن شرایط، جنگ را کش بدهد و خودش را بیشتر اذیت بکند؟
در جایی مسلمانی گفت حضرت کودک را در دست گرفته و نزدیک سپاه رفته تا صدای او را بشنوند، در این صورت باید یه عقل حضرت شک کرد که هم خودش و هم فرزندش را اینگونه به خطر انداخته. او که فک و فامیل وحشی خود را بهتر می شناخته.
چهارم که از همه نیز جالبتر است آن است که اصلا کودک چند ماهه چه نیازی به آب دارد؟ نوزاد چندین ماهه شیر می نوشد و نه آب و مادرش میتواند به نوزاد شیر بدهد و تشنگی او را بر طرف سازد. در ضمن شیر آن حیوانات اهلی که پیشتر گفتم نیز موجود بوده.
آیا مذهب ذهنی را که فکر می کند نمی رباید؟

سوم، ابوالفضل رفته آب بیاره:

این داستان آب آوردن ابوالفضل بی سر و ته ترین افسانه عاشوراست. به اندازه ای این داستان مسخره ساخته شده که گمان می کنم با یک بار مرور آن دیگر نیازی به تجزیه نباشد.
داستان از این قرار است که آقا ابوالفضل که مسلمانان ماشین شان را بیمه ایشان می کنند برای رفع تشنگی لشگر حسین به دل دشمن زده و مشکی را از آب رودخانه پر کرده و در مسیر برگشت شخصی آن دستش را که مشک را گرفته بوده قطع می کند. حضرت مشک را با دست دیگرش می گیرد و به راهش ادامه می دهد. دوباره یک از خدا بی خبری آن دست دیگر را هم قطع می کند. حضرت اکنون مشک را با دندانش می گیرد و در آخر چند از خدا بی خبر دیگر وی را به شهادت می رسانند.
لطفا یکی برای من توضیح بدهد که حضرت چگونه مشک را از دستی که قطع شده میگیرد؟ آیا حضرت از اسب پیاده شده و می رود مشک را که همراه دست قطع شده اش روی زمین افتاده بر می دارد و دوباره سوار اسب می شود و می رود؟
دوباره که آن یکی دستش قطع می شود چه کار می کند؟ آیا حضرت باز از اسب پیاده شده و می رود به سراغ دست افتاده  و دولا شده و مشک را با دندان می گیرد؟ آیا در این میان که هی حضرت از اسب پیاده و دوباره سوار می شده اند کسی نبوده ایشان را بکشد؟
یا اصلا هیچ کدام از اینها رخ نداده و پیش از آنکه دست مبارکشان را قطع کنند، حضرت بر اساس مهارت هایشان مشک را به هوا پرتاب کرده اند با آن یکی دست گرفته اند و به دنبال آن دوباره مشک را به هوا پرتاب کرده و این بار با دندان می گیرند؟ مگر حضرت هنرمند سیرک بوده؟
اصلا دست حضرت چگونه قطع شده؟ از مچ؟ از آرنج؟ از کتف؟ با چه چیز قطع شده؟ شمشیر؟ خاطرم هست در یک مراسم مذهبی در محرم روضه خوان گفت با کمان به سوی دست حضرت نشانه رفته اند و دست را قطع کرده اند. مگر کمان های آن ها تبر پرتاب می کرده است؟
خون ریزی شدید ناشی از قطع شدن دست در این میان کشک بوده؟ آیا حضرت به خاطر حضرت بودنشان چند لیتر بیشتر از انسان های معمولی خون داشته اند که در میانه راه به دلیل کم خونی نمرده اند یا دست کم از هوش نرفته اند؟
به راستی مذهب عقلی را که فکر می کند نمی رباید؟
این تنها سه نمونه از افسانه های عاشورا بود. به داستان غسل کردن قاسم نیز اشاره ای نکردم زیرا برخی از مسلمانان خود این داستان رو قبول ندارند.  از این دست افسانه ها بسیار است. امیدوارم بیاموزیم که تنها عقل و اندیشه خود را میزان قرار دهیم.

بگو مرگ بر..

مقامات جمهوری اسلامی؛ شعار ضدغرب می دهند و فرزندان خود را به غرب می‌فرستند

http://wp.me/p2XofX-2cy

امانوئل اتولنگی، پژوهشگر ارشد “بنیاد دفاع از دموکراسی” در یادداشتی با عنوان “رهبران ایران علیه غرب موضع‌گیری می‌کنند اما فرزندان خود را برای تحصیل و کار به غرب می‌فرستند” که ماه گذشته‌ در وب‌سایت “بزینس انسایدر” منتشر شد، با اشاره به انقلاب فرهنگی در دانشگاه‌های ایران بلافاصله بعد از تاسیس جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۷ و برکناری اساتید سکولار از دانشگاه‌ها، نوشت که اگرچه امروز نیز رهبران جمهوری اسلامی هم‌چنان شعار “مرگ بر امریکا” سر می‌دهند و «انگلیس را در پشت هر توطئه‌ای می‌دانند»، اما در همین حال، فرزندان‌شان «بدون ترس از نگرانی‌های اخلاقی و معنوی برای تحصیل به خارج از کشور هجوم می‌برند».

آقای اتولنگی از مریم فریدون، دختر حسین فریدون (برادر جوان‌تر حسن روحانی، رییس جمهوری اسلامی)، به عنوان یکی از این موارد نام برده و با اشاره به تحصیل او در مقطع کارشناسی دانشگاه کلمبیا در آمریکا نوشته که خانم فریدون پس از آن با دریافت بورس تحصیلی “لرد دارندورف” (Lord Dahrendorf) که از جمله بورس‌های “دویچه‌بانک” آلمان است در کالج معتبر “مدرسه اقتصاد لندن” به تحصیل پرداخت و در حال حاضر نیز در در شعبه لندن “دویچه‌بانک” مشغول به کار است.

مریم فریدون در زمان دانشجویی در نیویورک نیز زمان کوتاهی را به عنوان کارآموز (انترن) در “کمیسیون وضعیت زنان” سازمان ملل متحد مشغول بود که به نظر نمی‌رسد این موقعیت نیز بدون نسبت خانوادگی‌ و نزدیکی‌اش به حکومت ایران، قابل دسترس می‌بود.

نویسنده‌ی یادداشت هم‌چنین با اشاره به سوابق حسین فریدون به عنوان کسی که در سال ۱۳۵۷ از جمله مسوولان تامین امنیت آیت‌الله خمینی در بازگشت به ایران بود، و پس از آن نیز در مقام‌هایی چون سفیر جمهوری اسلامی در مالزی و عضو هیأت نمایندگی این حکومت در سازمان ملل متحد مشغول بوده و اکنون نیز دستیار ارشد برادرش است، اهدای بورسیه‌ی تحصیلی “دویچه‌بانک” آلمان که هدف از آن، “کمک به دانشجویان نیازمند کشورهای در حال توسعه و نوظهور” است به برادرزاده رییس جمهوری اسلامی با توان مالی مناسب را “تعجب‌برانگیز” توصیف کرده است.

او همسر مریم فریدون را نیز “سجاد خوشرو”، پسر غلام‌علی خوشرو، سفیر کنونی جمهوری اسلامی در سوییس معرفی می‌کند. سجاد خوشرو که دانش‌آموخته‌ی حقوق “دانشگاه شهیدبهشتی” در ایران است، فوق‌لیسانس خود را در رشته‌ی فایننس بین‌الملل در مدرسه‌ی حقوق دانشگاه هاروارد امریکا گذرانده و هم‌اینک نیز دانشجوی مقطع دکترا در رشته‌ی مطالعات حقوقی-اجتماعی در دانشگاه اکسفورد انگلستان است. او زمانی به عنوان مترجم، محمد خاتمی را در برخی سفرهای خارجی‌اش از جمله سفر به نیویورک جهت شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد همراهی می‌کرد.

امانوئل اتولنگی در ادامه با اشاره به تحصیل مهدی ظریف، فرزند محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، و هم‌چنین احمد عراقچی، برادرزاده‌ی عباس عراقچی، قائم‌مقام و معاون وزارت خارجه در “دانشگاه شهری نیویورک”، می‌نویسد که مهدی ظریف بیش از ده سال در امریکا تحصیل و زندگی کرده و هرچند که در بازگشت به کشور مدعی شد که در امریکا به عنوان “تحلیل‌گر داده‌ها” برای شرکت معتبر ارتباطاتی “ورایزن” (Verzion) کار می‌کرده اما بر اساس اعلام این شرکت، وی تنها در یکی از شرکت‌های پیمانکار ورایزن مشغول به کار بوده است.

جزییات بیشتر را به همراه تصاویر هر کدام از این افراد در وب‌سایت "تقاطع" بخوانید و ببینید.

http://taghato.net/article/8466

۱۳۹۳ مهر ۲۵, جمعه

صرفا جهت لگد به حافظه ی برخیها



کوبانی به امید "اصلاح" داعش، به ذلّت تن نداد . . .
---------------------------------------------------------
يك فعال سياسی در صفحه فيسبوك خود نوشته است: کوبانی نقض ایران است، تمام چیزهایی که مردم کوبانی هستند، مردم ایران نیستند!!
کوبانی شهر کوچکی است كه مقابل یک مشت وحشی مسلمان ایستاده، مقابل شرّ ایستاده... ایران یک کشور است که تسلیم بی‌ چون و چرای شرّ است، مردم ایران در بقای شرّ سهیم هستند!!
کوبانی بین بد "اسد" و بدتر "داعش" هیچکدام را انتخاب نکرد. کوبانی به امید "اصلاح" داعش به ذلّت تن نداد. کوبانی در اسلام دنبال چهره رحمانی نبود. مردم ایران ۳۶ سال است برای توجیه ذلتشان، بین بدتر و بدتر تر در حال دستمالی شدن هستند!! زن کوبانی انتخاب میکند تا برای آزادی بجنگد، زن ایرانی‌ روسری را میپذیرد و برای رفسنجانی‌ و خاتمی و ظریف و روحانی کفّ می‌زند و در فیس‌بوک قربان صدقه‌شان می‌رود!!!
مرد کوبانی به "اصلاح پذیری" داعش، به اصلاح پذیری "شرّ" باور ندارد. مرد ایرانی‌ منتظر است آزادی و دموکراسی از زیر عبای امثال خاتمی و روحانی در بیاید!! کوبانی نقیض ایران است... مردم کوبانی همه آن چیزی هستند که مردم ایران نیستند....
مردم کوبانی با دست خالی‌ برای راستی‌ میجنگند، مردم ایران به آتش کشیده شدن منطقه توسط سپاه را نگاه کردند و امروز برای سردار سلیمانی هورا میکشند!!!
کوبانی به خاطر مدارا، به خاطر اقلیت‌های مذهبی‌ و قومی، به خاطر برابری در تاریخ می‌ماند و مردم ایران به خاطر اینکه به همه ظلم‌هایی‌ که زیر بینی‌‌های عملکرده‌شان به اقلیتهای قومی و دینی،به دگراندیشان، به دگر باشان و به مظلومین شد، وقتی‌ مشغول انتخاب بین بد و بدتر بودند، از یادها خواهند رفت... کوبانی نقیض ایران است... تنها کسانی‌ که نباید برای کوبانی دل بسوزانند ایرانیان هستند، چون کوبانی همه آن چیزی است که شما نیستید....

۱۳۹۳ مهر ۱۵, سه‌شنبه

از سلسله مباحث بسیار خواندنی راجع به جنایات مرحوم امام در این سرزمین

از سلسله مباحث بسیار خواندنی راجع به جنایات مرحوم امام در این سرزمین
«مخفیانه چیزی با هم رد و بدل کردند. دستور دادم بگیرند و بگردندشان ببینم ماجرا چیه. خودم از کیف پسره این روزنامه مجاهدین را در آوردم. یادم هست فامیلیش شریعتی بود. همانجا پسره را با گلوله زدم و به همراهانم گفتم اینجوری باید با این جانوران برخورد کرد»

محمد صادق صادقی گیوی معروف به خلخالی آخوند شیعه ای بود که در ۲۴ بهمن ۱۳۵۷ با حکم خمینی به عنوان حاکم شرع دادگاه‌های انقلاب منصوب شد. وی ۱۴ سال شاگرد خمینی در کلاس‌های دروس مذهبی بود، مردی که خمینی آن را پسر دیوانه صدا می زد.

وی در خاطراتش در مورد نحوه انتخابش به عنوان حاکم شرع می‌نویسد: « آقا [ خمینی] با شناختی که از روحیه انقلابی من داشتند عصر روز ۲۴ بهمن ۵۷ مرا به دفترشان احضار کردند و فرمودند: این حکم را به نام شما نوشته‌ام. حقیر پس از دیدن حکم به حضورشان عرض کردم: آقا این حکم سنگین است. فرمودند: برای شما سنگین نیست. گفتم مخالفین و وابستگان به طاغوتیان علیه من تبلیغ می‌کنند. آقا فرمود: من پشتیبان شما هستم و بالاخره این حکم را به کسی بدهم که به او اطمینان داشته باشم.» خلخالی در پاسخ مخالفان به اعدام‌ها، آنها را به خمینی ارجاع می‌داد.

خلخالی سه دوره نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی و نماینده مردم استان تهران در مجلس خبرگان رهبری بود. حزب توده ایران صادق خلخالی را نامزد خود در اوایل انقلاب در انتخابات مجلس شورای اسلامی معرفی کرده بود.
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/01/120121_l44_tudeh_party_mullah_people.shtml

تعداد کسانی که بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷ در ایران به حکم صادق خلخالی اعدام شدند، به دهها و دهها نفر می رسد. به لیست کامل آنها دسترسی ندارم اما نام تنها چند تن از آنها که معروف تر بودند، اینجا هست:
http://fa.wikipedia.org/wiki/فهرست_اعدامیان_سرشناس_به_فرمان_صادق_خلخالی
http://fa.wikipedia.org/wiki/رده:اعدام‌شدگان_به_حکم_خلخالی

خلخالی خاطرات خود را منتشر کرده و در آن از اقدامات خود دفاع کرده‌است. وی در خاطرات خود، از اینکه نتوانسته بسیاری از کسانی را که قصد اعدام آنها را داشته به جوخه اعدام بسپارد، ابراز ناخرسندی کرده‌است. در این کتاب تناقضاتی به چشم می‌خورد.
http://www.4shared.com/office/8twC6RX4/Sadegh_Khalkhali-Matn_Kamel_Kh.html

همچنین گفتگوی خلخالي با حسين مُهري نکته های جالبی دارد
KHALKHALI, حجت السلام خلخالي، قاضي شرع - HOSSEIN MOHRI, حسين مُهري

در حاشیه:
مسعود نقره کار  سلسله مطالبی از اظهارات يکی از کارکنان سابق قوه قضائيه حکومت اسلامی درشکنجه گاه ها و زندان های اين حکومت و در جبهه جنگ منتشر کرده است. پیشنهاد می کنم نگاهی به آن هم بیاندازید.
http://news.gooya.com/columnists/archives/cat_noghrehkar.php

جمهوری اسلامی نسخه سال ۱۳۸۸ را هم از زبان زندانیان مظلومی نظیر مسعود علیزاده، شاهد و قربانی کهریزک می توانید بخوانید.
http://www.kaleme.com/1390/12/16/klm-93558/
 · 

۱۳۹۳ مهر ۱۲, شنبه

واقعا" من نمیتوانم..

نمیتوانم بر آئینی باور داشته باشم که دستور به کشتن داده است. نمیتوانم یک عمر تمام از مغز خود استفاده نکنم . ● نمیتوانم قبول کنم که ( قرآن) با آن همه اشتباه کتابی از طرف موجودی برتر است . ● نمیتوانم دستورات و فرهنگ بیابانگردان هزاران سال پیش را در زندگی خود اجرا کنم . ● نمیتوانم یک شیاد به نام روحانی را راهنمای خود قرار دهم . …

● نمیتوانم روزانه چندین بار به زبان عربی بگویم : الله از بقیه گنده تر است . ● نمیتوانم به رسالت محمد بن عبدالله که هرگز ندیدمش شهادت بدهم ، من دروغگو نیستم . ● نمیخواهم سایر مردم دنیا به من بگویند تروریست . ● نمیخواهم و نمیتوانم کشتار اجدادم به دست مسلمین را فراموش کنم . ● نمیخواهم و نمیتوانم قوانین مربوط به قصاص در اسلام را انسانی و متمدنانه بدانم . ● نمیتوانم بنا به دستور خدایی که هرگز درکش نکرده ام و پیامبری که هرگز ندیدمش کسی که باوری مخالف من دارد را نجس بدانم . ● نمیتوانم بنا به دستور خدایی که هرگز درکش نکرده ام و پیامبری که هرگز ندیدمش اگر کسی از اسلام خروج کرد بکشمش . ● نمیتوانم بنا به دستورات اسلامی به سمت زنی که به هر دلیلی با دیگری رابطه جنسی داشته سنگ پرتاب کنم . ● نمیتوانم ناجی خود را ته چاه فرض کنم . ● نمیتوانم به خاطر تمام سختی ها و دشواری های زندگی آن کس را که مدعی هستند همه چیز را آفریده سپاسگزار باشم . ● نمیتوانم برای خوشنودی خدایی مجهول مقدار زیادی پول را در جیب عربستان سعودی بریزم و مقدار زیادی از وقت خود را صرف کنم که دور یک مکعب سنگی بچرخم . ● نمیتوانم کشتن انسانها با نام الله را توجیه کنم به خصوص کشتتار کودکان را که در صدر اسلام و به دست امامان و پیامبر اسلام صورت گرفته . ● نمیتوانم آسایش سایرین را به خصوص کسانی که به اسلام باور ندارند را هنگام سحر با پخش گوش خراش اذان بر هم بزنم . ●


۱۳۹۳ شهریور ۲۳, یکشنبه

۱۳۹۳ شهریور ۱۰, دوشنبه

رساله (توضیح المسائل) خمینی


رساله (توضیح المسائل) خمینی ( یک همچین آدم عقب مانده اي سوار موج اسقلال آزادی طلبی مردم انقلابی ایران، در سال 1357 شد )
مطابق رساله (توضیح المسائل) امام خمینی در چه صورت انسان نمی تواند با دختر خاله و دختر عمه خود ازدواج کند؟
اگر انسان پيش از آنكه دختر عمه يا دختر خاله خود را بگيرد با مادر آنان زنا كند، ديگر نمىتواند با آنان ازدواج نمايد. (توضیح المسائل) (رساله امام خمینی ، مساله 2394) اگر با دختر عمه يا دختر خاله خود ازدواج نمايد و پيش از آن كه با آنان نزديكى كند با مادرشان زنا نمايد عقد آنان اشكال ندارد. (توضیح المسائل) (رساله امام خمینی ، مساله 2395)

مطابق رساله (توضیح المسائل) امام خمینی حکم انسانی که با مادر زن خود زنا کند چیست؟
اگر زنى را عقد نمايد و با او نزديكى كند بعد با مادر او زنا كند، آن زن بر او حرام نمىشود، و همچنين است اگر پيش از آنكه با او نزديكى كند با مادر او زنا نمايد، ولى در اين صورت احتياط مستحب آن است كه از آن زن جدا شود. (توضیح المسائل) (رساله امام خمینی ، مساله 2396)
مطابق رساله (توضیح المسائل) امام خمینی اگر زن محصنه زنا بدهد ایا بر شوهر خود حرام می شود؟
زن شوهردار اگر زنا بدهد بر شوهر خود حرام نمىشود و چنانچه توبه نكند و بر عمل خود باقى باشد، بهتر است كه شوهر او را طلاق دهد ولى بايد مهريهاش را بدهد. (توضیح المسائل) (رساله امام خمینی ، مساله 2403)
مطابق رساله (توضیح المسائل) امام خمینی ایا ازدواج با مادر، خواهر، پسری که لواط داده بر لواط کننده حرام است؟مادر و خواهر و دختر پسرى كه لواط داده بر لواط كننده حرام است اگر چه لواط كننده و لواط دهنده بالغ نباشند، ولى اگر گمان كند كه دخول شده،يا شك كند كه دخول شده يا نه، بر او حرام نمىشوند. (توضیح المسائل) (رساله امام خمینی ، مساله 2405) اگر با مادر يا خواهر يا دختر كسى ازدواج نمايد و بعد از ازدواج با آن كس لواط كند، آنها بر او حرام نمىشوند. (توضیح المسائل) (رساله امام خمینی ، مساله 2406)
مطابق رساله (توضیح المسائل) امام خمینی حکم افضا (افضا یعنی پاره شدن بافت‌های حایل میان واژن و مقعد بر اثر فشار زیاد نزدیکی با دختر بچه نابالغ) چیست؟اگر كسى دختر نابالغى را براى خود عقد كند و پيش از آنكه نه سال دختر تمام شود، با او نزديكى و دخول كند، چنانچه او را افضا نمايد هيچ وقت نبايد با او نزديكى كند. (توضیح المسائل) (رساله امام خمینی ، مساله 2410) مطابق رساله (توضیح المسائل) امام خمینی حکم شیر دادن زن به بچه کس دیگر بدون اجازه شوهر چیست؟

اگر به واسطه شير دادن حق شوهر از بين نرود زن مىتواند بدون اجازه شوهر بچه كس ديگر را شير دهد، ولى جايز نيست بچهاى را شير دهد كه به واسطه شير دادن به آن بچه به شوهر خود حرام شود مثلا اگر شوهر او دختر شيرخوارى را براى خود عقد كرده باشد زن نبايد آن دختر را شير دهد، چون اگر آن دختر را شير دهد خودش مادر زن شوهر مىشود و بر او حرام مىگردد. (توضیح المسائل) (رساله امام خمینی ، مساله 2492)
مطابق رساله (توضیح المسائل) امام خمینی حکم پدر و مادر در حق دختر چیست؟
مستحب است در شوهر دادن دخترى كه بالغه استيعنى مكلف شده عجله كنند، حضرت صادق عليه السلام فرمودند: يكى از سعادتهاى مرد آن است كه دخترش در خانه او حيض (عادت ماهانه) نبيند. (توضیح المسائل) (رساله امام خمینی ، مساله 2459)

مطابق رساله (توضیح المسائل) امام خمینی حکم زنی که یقین دارد ، شوهرش در سفر فوت کرده سپس ازدواج مجدد نماید ولی شوهر اول وی از سفر برگردد چیست؟
زنى كه يقين دارد شوهرش در سفر مرده، اگر بعد از عده وفات كه مقدار آن در احكام طلاق گفته خواهد شد، شوهر كند و شوهر اول از سفر برگردد بايد از شوهر دوم جدا شود و به شوهر اول حلال است ولى اگر شوهر دوم با او نزديكى كرده باشد، زن بايد عده نگه دارد و شوهر دوم بايد مهر او را مطابق زنهايى كه مثل او هستند بدهد، ولى خرج عده ندارد. (توضیح المسائل) (رساله امام خمینی ، مساله 2463)

مطابق رساله (توضیح المسائل) امام خمینی مسئولیت زن در مقابل شوهر و شوهر در مقابل زن چیست؟
زنى كه عقد دائمى شده نبايد بدون اجازه شوهر از خانه بيرون رود و بايد خود را براى هر لذتى كه او مىخواهد، تسليم نمايد و بدون عذر شرعى از نزديكى كردن او جلوگيرى نكند و اگر در اينها از شوهر اطاعت كند ، تهيه غذا و لباس و منزل او و لوازم ديگرى كه در كتب ذكر شده بر شوهر واجب است و اگر تهيه نكند چه توانايى داشته باشد يا نداشته باشد مديون زن است. (توضیح المسائل) (رساله امام خمینی ، مساله 2412)


آیا میدانید غلمان چیست؟؟

بسیاری از مسلمانان نمی دانند غلمان چیست و الله و امتش خودشان از بیماران جنسی هستند.
غـِلمان در زبان عرب و قرآن به پسر مليژک خوشکل مي گويند که برای رفع حاجت سکس مردان در بهشت وعده داده شد
اندیشمندان مسلمان بر این باورند که غلمان، مردانی جاودانه جوانند که در خدمت و پذیرایی اهل بهشت اند. برخی نیز گفته‌اند که آنها مردانی (مردان تن فروش = مفعول) هستند، که خداوند آنها را برای تمتع جنسی مردان بهشتی آفریده‌است و آنها را در کنار حوران به مردان ( مرجع ضمیرهُم) وعده داده است!
آیت‌الله سید عبدالحسین دستغیب در کتابی به وصف زیبایی آنها و نیز آنکه تمتع جنسی با ایشان(غلمان) از تمتع جنسی با حوریان لذت بخش تر است پرداخته و غلمان را بهترین نعمت بهشتی برشمرده‌است. یعنی به زبان ساده فارسی سکس با پسر بالغ 15 ساله ملیژک به مراتب بهتر و لذت بخش تر از دختران و حوریان بهشت است.!!!
آیات قرآن در مورد غِلمان
وَ يَطوف عَلَيهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ كَأَنهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّكْنُونٌ
وَ يَطوف عَلَيهِمْ وِلْدَنٌ مخَلَّدُونَ إِذَا رَأَيْتهُمْ حَسِبْتهُمْ لُؤْلُؤ اً مَّنثُوراً
يَطوف عَلَيهِمْ وِلْدَنٌ مخَلَّدُونَ(*) بِأَکْوَابٍ وَ أَبَارِیقَ وَ کَأْسٍ مِّن مَّعِینٍ

در قرآن یک بار از کلمه غلمان استفاده شده‌است: در آیه ۲۴ سوره طور آمده‌است: «و پیوسته در گرد آنها غلمان گردش می‌کنند که همچون مرواریدهای در صدفند.»*[۱]

دو بار هم (در سورهٔ انسان و سورهٔ واقعه) از ولدان (پسران)استفاده شده‌است که معنی همین غلمانان را منظور داشته‌است:

در آیه ۱۹ سوره انسان(دهر) آمده‌است: «و بر گرد آنها پسرانی می‌گردند که هر گاه آنها را ببینی گمان می‌کنی مروارید پراکنده‌اند.»*[۲]

در آیات ۱۷ و ۱۸ سوره واقعه هم توصیفی نسبتاً مشابه وجود دارد: «خدمتکارانی جوان جاودانی (در شکوه و طراوت) پیوسته گرداگرد آنها می‌گردند. با قدحها و کوزه‌ها و جامهایی از نهرهای جاری بهشتی (و شراب طهور)»*[۳] قابل توجه است که در آیات قرآن به بهره برداری جنسی از غلامان بهشتی شده است و اینان صرفا به خدمتگذاری ساکنان بهشت معرفی شده اند

خدمتگزاران بهشتی آنقدر زیبا و سفید چهره و باصفا هستند که گویی مرواریدهایی در صدفند.( این توصیف حتی برای حوریان نشده است)
این نوجوانان، که همواره در شکوه و طراوت جوانی به سر می‌برند، گرداگرد بهشتیان می‌گردند و در خدمت آنها هستند.
این نوجوانان زیبا با قدحها و کوزه‌ها و جامهای پر از شراب طهور که از نهرهای جاری بهشتی برداشته شده در اطراف آنها می‌گردند و آنان را سیراب می‌کنند.
هر یک از مؤمنان خدمتگزارانی مخصوص به خود دارد.
گرچه در بهشت نیازی به خدمتکار نیست، و هر چه بخواهند در اختیار آنها قرار می‌گیرد، ولی وجود خدمتکاران خود احترام و اکرام بیشتری برای بهشتیان است.
از آنجا که بهشت جای غم و اندوه نیست، این خدمتگزاران نیز از خدمت به مؤمنان نهایت لذت را می‌برند.
..حال شما به بگوييد چه لذتي ميتواند يک مرد از بچه خوشکل تازه بالغ ببرد؟ آنهم لخت مثل حوري در خدمت مرد هست؟ داوري (قضاوت) با شماست. در کشورهای عربی خلیج فارس هنوز هم پسرهای نوجوان را قاچاق میکنند و با بهای گزاف تر از دختر در اختیار شیوخ منطقه قرار می دهند
. پژوهش و گرداوري از منابع مختلف اسلامي
انجام دادم.با سپاس نيک جعفرزاده
↑ کتاب معاد نوشته آیت الله سید عبدالحسین دستغیب، ناس (۱۴ شهریور، ۱۳۸۴) شابک: 964-8289-86-7
تفسیر نمونه، ج ۲۲، صص ۴۳۶ و ۴۳۷؛ ج ۲۳، صص ۲۱۱ و ۲۱۲؛ ج ۲۵، ص ۳۶۸.
قاموس قرآن، ج ۵، ص ۱۲۰، سید علی اکبر قرشی، دار الکتب الاسلامیه.
دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ص ۱۵۲۷، بهاءالدین خرمشاهی.
بزرگان اسلام کاری می کنند که الله و محمد(طه) فرمان دادند

۱۳۹۳ شهریور ۹, یکشنبه

حالم خیلی بده :(

حالم داره بهم میخوره از مملکتی که نمادش واسه 2500 سال پیشه قانونش واسه 1400 سل پیش قهرماناش تو کتاب تخیلی شاهنامه هستند و بهترین حکومتهای تاریخش دیکتاتور بودن ومردم را برده خود میدونستن و مایوسم از مردمی که از میهن پرستی فقط انداختن فروهر را یاد گرفتن و چهارتا اسم اصیل پارسی حفظ کردن و روشن فکرایی که همیشه دنبال یه مقصرن و نمادی دیگر را تابو میکنن و خسته ام از زندگی فرسایشی تو این جهنم با اینهمه ابلیس

مسلمان عزیز:

مسلمان عزیز:
اگر از آیات کتابت (قرآن)برای اثبات مقدس بودنش استفاده میکنی،مانند اینست که یک قاتل ازسلاح کشتارش برای اثبات بی گناهیش استفاده کند.

شعر خداوندا از کفر نامه کارو:

خداوندا اگر روزی بشر گردی زحال بندگانت با خبر گردی پشیمان می شدی از قصه خلقت از اینجا از آنجا بودنت ! خداوندا! اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی لباس فقر به تن داری برای لقمه ی نانی غرورت را به زیر پای نا مردان فرو ریزی زمین و آسمان را کفر می گویی نمی گویی؟ خداوندا اگر با مردم آمیزی شتابان در پی روزی ز پیشانی عرق ریزی شب آزرده ودل خسته تهی دست و زبان بسته به سوی خانه باز آیی زمین آسمان را کفر می گویی نمی گویی؟ خداوندا اگر در ظهرگرماگیر تابستان تن خود را به زیر سایه ی دیواری بسپاری لبت را بر کاسه ی مسی قیر اندود بگذاری و قدری آن طرف ترکاخ های مرمرین بینی واعصابت برای سکه ای این سو و آن سودر روان باشد و شاید هر رهگذر هم از درونت با خبر باشد زمین و آسمان را کفر می گویی نمی گویی؟ خدایا خالقا بس کن جنایت را تو ظلمت ر! تو خود سلطان تبعیضی تو خود یک فتنه انگیزی اگر در روز خلقت مست نمی کردی یکی را همچون من بدبخت یکی را بی دلیل آقا نمی کردی جهانی را چنین غوغا نمی کردی دگر فریاد ها در سینه ی تنگم نمی گنجد دگر آهم نمی گیرد دگر این سازها شادم نمی سازد دگر از فرط می نوشی می هم مستی نمی بخشد دگر در جام چشمم باده شادی نمی رقصد نه دست گرم نجوائی به گوشم پنجه می ساید نه سنگ سینه ی غم چنگ صدها ناله می کوبد0 اگر فریادهایی از دل دیوانه برخیزد برای نا مرادی های دل باشد خدایا گنبد صیاد یعنی چه ؟ فروزان اختران ثابت سیار یعنی چه ؟ اگر عدل است این پس ظلم ناهنجار یعنی چه؟ به حدی درد تنهایی دلم را رنج می دارد که با آوای دل خواهم کشم فریاد و برگویم خدایی که فغان آتشینم در دل سرد او بی اثر باشد خدا نیست ؟! شما ای مولیانی که می گویید خدا هست و برای او صفتهای توانا هم روا دارید! بگویید تا بفهمم چرا اشک مرا هرگز نمی بیند؟ چرا بر ناله پر خواهشم پاسخ نمی گوید چرا او این چنین کور و کر و لال است و یا شاید درون بارگاه خویش کسی لب بر لبانش مست تنهایی و یا شاید دگر پر گشته است آن طاقت و صبرش کنون از دست داده آن صفتها را چرا در پرده می گویم خدا هرگز نمی باشد من امشب ناله نی را خدا دانم من امشب ساغر می را خدا دانم خدای من دگر تریاک و گرس و بنگ می باشد خدای من شراب خون رنگ می باشد مرا پستان گرم لاله رخساران خدا باشد خدا هیچ است0 خدا پوچ است0 خدا جسمی است بی معنی خدا یک لفظ شیرین است خدا رویایی رنگین است شب است و ماه میرقصد ستاره نقره می پاشد و گنجشک از لبان شهوت آلوده ی زنبق بوسه می گیرد من اما سرد و خاموشم! من اما در سکوت خلوتت آهسته می گریم اگر حق است زدم زیر خدایی !!! عجب بی پرده امشب من سخن گفتم خداوندا اگر در نعشه ی افیون از من مست گناهی سر زد ببخشیدم ولی نه؟! چرا من روسیه باشم؟ چرا قلاده ی تهمت مرا در گردن آویزد؟ خداوندا تو در قرآن جاویدت هزاران وعده ها دادی تو می گفتی که نامردان بهشتت را نمی بینند ولی من با دو چشم خویشتن دیدم که نامردان به از مردان ز خون پاک مردانت هزاران کاخها ساختند خداوندا بیا بنگر بهشت کاخ نامردان را خدایا ! خالقا ! بس کن جنایت رابس کن تو ظلمت را تو خود گفتی اگر اهرمن شهوتبر انسان حکم فرماید تو او را با صلیب عصیانت مصلوب خواهی کردولی من با دو چشم خویشتن دیدم پدر با نورسته خویش گرم میگیرد برادر شبانگاهان مستانه از آغوش خواهر کام میگیرد نگاه شهوت انگیز پسر دزدانه بر اندام مادر می لرزد قدم ها در بستر فحشا می لغزد پس...قولت! اگر مردانگی این است به نامردی نامردان قسم نامرد نامردم اگر دستی به قرآنت بیالایم !

۱۳۹۳ شهریور ۷, جمعه

تناقضات سخنان بنیان گذار جمهوری! اسلامی


● شما یاوه گویان با زندگانی معنوی و سعادت اجتماعی یك گروه انبوه صدها هزار میلیون نفری بازی میكنید (كشف الاسرار نوشته امام خمینی، صفحه 74)
صد هزار میلیون میشود صد میلیارد نفر، صدها هزار میلیون را خودتون حساب كنید جمعیت جهان چند نفره؟
● میلیونها میلیون سلاطین و بزرگان و فلاسفه در عالم آمدند (كشف الاسرار نوشته امام خمینی، صفحه 176)
● اسلام میلیونها حكم دارد (كشف الاسرار نوشته امام خمینی، صفحه 55)
فلسفه
● فیثاغورث حكیم در زمان سلیمان بود و حكمت را از او اخذ كرد (كشف الاسرار نوشته امام خمینی، صفحه 32)
فیثاغورث در قرن پنجم پیش از میلاد در یونان زندگی میكرد و حضرت سلیمان در قرن 10 قبل از میلاد در اورشلیم زندگی میكرد. بین این دو نفر پنج قرن اختلاف هست
● انبذقلس فیلسوف بزرگ در زمان داوود نبی بود و حكمت را از او و از لقمان حكیم اتخاذ كرد (كشف الاسرار نوشته امام خمینی، صفحه 33)
انبذقلس – Empedocles – فیلسوف بزرگ یونانی در قرن پنجم پیش از میلاد و حضرت داوود در قرن دهم پیش از میلاد زندگی میكردند
● از حكما و فلاسفه بزرگ دیگر اسكندر است (كشف الاسرار نوشته امام خمینی، صفحه 35)
انصافاً این یكی درست بود. اسكندر مقدونی از فیلسوفان و حكیمان بزرگ تاریخه. اگه شك دارین برین تاریخ بخونین
تاریخ
● این موضوع مربوط به امروز و دیروز نیست. دو هزار سال است كه آمریكا ما را استعمار كرده است (دیدار با دانشجویان خط امام پس از گروگانگیری اعضای سفارت آمریكا، جماران، 19 آبان 1358)
پزشكی
● امروز بر دكترهای كشور ثابت شده كه برای علاج ناخوشیهایی مثل تیفوس و تیفوئید (حصبه) چاره اA جز عمل كردن به طبق دستورات یونانی نیست و علاجهای اروپایی نمیتوانند كاری به اینگونه مرضها بكنند (كشف الاسرار نوشته امام خمینی، صفحه 280)
هنر
● اوریانا فالاچی در مصاحبه با امام خمینی (متن كامل سخنرانی در كتاب مصاحبه با تاریخ نوشته فالاچی
سوال: شما موسیقی را عامل فساد و شهوترانی دانسته اید. ولی آیا آثار موسیقی كسانی چون باخ و موتسارت و بتهون و وردی را نیز با این همه معنویت آنها عامل فساد میدانید؟
امام خمینی: من اینهایی را كه اسم بردید نمیشناسم ولی اگر مارش جنگی ساخته باشند كارشان خوب است. در غیر ینصورت كارشان قابل قبول نیست .
سیاست
● اسلام به كاخ كرملین هم كشیده شده، به كاخ سفید هم كشیده شده. به آمریكای لاتین هم رفته. به افریقا هم رفته، به مصر هم رفته. ملزم كرده است همه آنها را كه از اسلام اطاعت كنند (دیدار با رئیس جمهور و مقامات كشور، جماران، 18 مرداد 1363)
یكی از بركات جمهوری اسلامی این بود كه مصریهای كافر بالاخره مسلمان شدند. بقیه جاها هم مسلمان شدند….. و از این تاریخ بود كه در قانون اساسی امریكا و شوروی و بقیه دنیا نوشته شد كه باید قوانین بر اساس شریعت اسلام باشد .
● یكی از راههای ایجاد اختلاف در یك ملت وجود احزاب است…. اساساً احزاب از اول برای این درست شده اند كه مردم با هم متجمع نشوند. چون دولتها از اجتماع توده ها میترسند احزاب سیاسی را درست كرده اند
درستش هم همین است: هزاران سال دولتها میخواستند حزب درست كنند و مردم نمیگذاشتند تا اینكه دولتها بر علیه ملتهایشان انقلابهای “مشروطه یا جمهوری” بر پا كردند و این حزب ها را درست كردند
اسلام سیاسی یا غیر سیاسی؟
● روحانی نباید كار دیگری غیر از روحانیت یعنی بسط توحید و تقوی و پخش و تعلیم قانون های آسمانی و تهذیب اخلاق بپردازد (كشف الاسرار نوشته امام خمینی، صفحه 208)
● این را بدانید كه تنها روحانیت میتواند در این مملكت كارها را از پیش ببرد. فكر نكنید كه بخواهید كنار بگذارید روحانیت را (دیدار با نمایندگان مجلس، جماران 6 خرداد 1360)
دانشگاه كجاست؟
● ریشه تمام مصیبتهایی كه تاكنون برای بشر پیش آمده از دانشگاهها بوده است… همه مصیبتهایی كه در دنیا پی دا شده از متفكرین و متخصصین دانشگاهی است…. اگر به اسلام علاقه دارید بدانید كه خطر دانشگاه از خطر بمب خوشه ای بالاتر است (دیدار با اعضای دفتر تحكیم وحدت حوزه و دانشگاه، 27 آذر 1359)
● ما هرچه میكشیم از این طبقه ای است كه ادعا میكند دانشگاه رفته ایم و روشنفكریم و حقوقدانیم. هرچه میكشیم از اینها است (قم، 1 مرداد 1358)
فرار مغزها
● منافقین هی میگویند مغزها دارند فرار میكنند . به جهنم كه فرار میكنند….. این دانشگاه رفته ها، اینها كه همه اش دم از علم و تمدن غرب میزنند بگذارید بروند. ما این علم و دانش غرب را نمیخواهیم.. اگر شما هم میدانید كه اینجا جایتان نیست فرار كنید.راهتان باز است (جماران، 8 آبان 1358)
صادرات انقلاب
● ما باید به هر قیمت شده باشد انقلاب خودمان را به تمام ممالك اسلامی و تمام جهان صادر كنیم (پیام به ملت، 22 بهمن 1358)
● باید در صدور انقلابمان به تمام جهان كوشش كنیم (پیام نوروزی به ملت، اول فروردین 1359)
=كشورهای جهان اعتراض كردند=
● ما قصد صدور انقلاب اسلامی را نداریم. اینها حرفهای دشمنان اسلام است (دیدار با مسئولان صدا و سیما، 16 مرداد 1361)
جاسوسی
● هیچكس حق ندارد برای كشف جرم و گناه جاسوسی دیگران را بكند زیرا این خلاف مقررات اسلام است (ماده6 از فرمان8 ماده ای امام خمینی به ملت، جماران، 1 مرداد 1361)
● دانش آموزان باید با كمال دقت اعمال و كردار دبیران و معلمین خود را زیر نظر بگیرند و اگر خدای نكرده در یكی از آنها انحرافی ببینند بلافاصله به مقامات مسئول گزارش نمایند… این كار را به صورت مخفی انجام دهند (پیام به دانشجویان، دانش آموزان، استادان و دبیران، بازگشایی مدارس در سال تحصیلی 61-62 ، 1 مهر 1361)
حكم مواد مخدر
● تعجب میكنم كه این دولت(شاه) چگونه فكر میكند…در نظر دارند قاچاقچیان هروئین را اعدام كنند.. این موضوع نه تنهاخلاف اسلام است. خلاف انسانیت هم هست (كتاب ولایت فقیه نوشته امام خمینی، نجف 1355)
● اینهایی كه مواد مخدر میفروشند شرعاً مستوجب اعدامند و باید بدون هیچ تاخیری اعدام شوند. هیچ ترحمی هم در مورد آنها جایز نیست (30 اردیبهشت 1359)
بنی صدر كی بود؟
● جناب آقای بنی صدر را همین مردم كوچه و بازار از پاریس آوردند اینجا و رئیس جمهور كردند، برای اینكه مردی مسلمان است، مومن است، خدمتگزار است (دیدار با استانداهای كشور، جماران، 18 آذر 1359)
● این آدم از اول ادعا میكرد كه مسلمان است و برای اسلام كار میكند و كذا. من هم از اول فهمیدم دروغ میگوید (دیدار با افسران و درجه داران، جماران، 3 شهریور)
مطالب زیر در ادامه مط الب بالا به این پست اضافه میگردد:
سخنان خمینی در نوفل لوشاتو
● در ایران اسلامی علما خودشان حكومت نخواهند كرد و فقط ناظر و هادی امور خواهند بود. خود من نیز هیچ مقام رهبری نخواهم داشت و از همان ابتدا به حجره تدریس خود در قم برخواهم گشت (مصاحبه با خبرگزاری رویتر، نوفل لوشاتو، 5 آبان 1357)
● در جمهوری اسلامی كمونیستها هم در بیان عقاید خود آزاد خواهند بود (مصاحبه با سازمان عفو بین الملل، نوفل لوشاتو، 10 نوامبر 1978)
● در حكومت اسلامی رادیو، تلوزیون، و مطبوعات مطلقاً آزاد خواهند بود و دولت حق نظارت بر آنها را نخواهد داشت (مصاحبه با روزنامه پیزا سره، نوفل لوشاتو، 2 نوامبر 1978)
● در جمهوری اسلامی زنان در همه چیز حقوقی كاملاً مساوی با مردان خواهند بود (مصاحبه با روزنامه گاردین، نوفل لوشاتو، 1 آبان 1357)
● برای همه اقلیتهای مذهبی آزادی بطور كامل خواهد بود و هر كس خواهد توانست اظهار عقیده خودش را بكند (كنفرانس مطبوعاتی، نوفل لوشاتو، 9 نوامبر 1978)
● نه رغبت شخصی من و نه نه وضع مزاجی من اجازه نمیدهند كه بعد از سقوط رژیم فعلی شخصاً نقشی در اداره امور مملكت داشته باشنم (مصاحبه با خبرگذاری اسوشیتد پرس، نوفل لوشاتو، 17 نوامبر 1975)
● دولت اسلامی ما یك دولت دموكراتیك به معنی واقعی خواهد بود. من در داخل این حكومت هیچ فعالیتی برای خودم نخواهم داد (مصاحبه با تلوزیون NBC ، نوفل لوشاتو، 11 نوامبر 1978)
● پس از رفتن شاه من نه رئیس جمهور خواهم شد، نه هیچ مقام رهبری دیگری را به عهده خواهم گرفت (مصاحبه با روزنامه لموند، نوفل لوشاتو، 9 ژانویه)